آی سـهراب
 کجـایی که ببینی
 عشق، دیگـر صدای فاصـله ها نیستــــ
 صدایِ فنــرِ تخت است

نـمـک بــر زَخمـم نَپـاش
 یادَت باشَـــــــــد
 این نَـمـک هــارا از سـَــرِ سُــفره ی دِلِ مَـــن بَـــرداشتی.

برديا

اشکی که بی دلیل بیاد،، اشک دلتنگی نیست… اشک بی کسیست

برديا

درد من تنهاییم نیست!
درد من این است که هر روز از خودم مى پرسم
مگر خودش مرا انتخاب نکرد؟!

برديا

نمیدانم چرا هیچ وقت جسد کسانی که میگفتند بدون تو میمیرم پیدا نشد!

برديا

خدایا!من صبورم اما…دلتنگی من چه میداندصبوری چیست!!!؟

برديا

زندگــــے را اشکـے بیش نمــے دانم ، پـس بگـــذار با اشک چشمانم بنویســــم :
 
 ♥ دوستـــــت دارم . .

گاهی دلم تنگ میشود،گاهی دلم بی بهانه تنگ میشود،نمیدانم بهانه هادلگیرندیادلم بهانه گیر…..واین باربرای یادکردن ازتودلتنگی رابهانه کردم.

رسم “خوب” ها همین است
حرف آمدنشان، شادت می کند
و ماندنشان…
با دلت چنان می کند
که هنوز نرفته…
دلتنگشان می شوی

برديا

خدایــا
برای خاموشی شب های انتظارم
فقط یک “فوووت” کافیست..
خاموشم کن…
خسته ام…